اشتباهات قرآن در مورد سیارات و ستارگان



طرز فکر مردم  قدیم:
با توجه به اینکه دانش وسطح آگاهیهای بشر درزمان محمد از چگونگی سیارات وشکل آنها وچگونگی گردش آنها به دور یکدیگرکاملآ محدود بود محمد نیز مانند  سایرین تصورمی کرد که شکل زمین مسطح بوده و ثابت است ودر تمام قرآن حتی یک آیه هم در مورد حرکت زمین به چشم نمی خورد ولی درمورد سایرستاره و سیاره ها می توان آیات بسیاری یافت :
سوره انعام آیه 96 :
خداست شکافنده صبحگاهان وشب را برای آسایش خلق مقررداشت وخورشید وماه را بنظمی معین بگردش دراورده است .
سوره لقمان آیه 29 :
آیا ای رسول ندیدی که خدا شب را در روز و روز را در شب داخل می کند وخورشیدو ماه را مسخرساخته که هر یک تا وقت معینی گردش کنند .
 سوره الشمس آیه 6 و1 :
قسم به آفتاب وهنگام رفعت آن 6-و به زمین و آنکه بگسترانید .
منظور از وقت معین چیست ؟ در آن زمان مردم فکر میکردند که خورشید فقط در طی روز بر زمین میتابد و اصلآفکر نمیکردند که هنگام شب هم خورشید برقسمت دیگریاز زمین میتابد. در مورد ماه هم همین طور فکر میکردند.
منظور از رفعت آن (رفعت خورشید)چیست؟ در این(بااصطلاح)آیه باز هم مثل آیات قبلی آنها فکر میکنند که خورشید حرکت میکند و زمین ثابت و بدون حرکت است
منظور از بگسترانید چیست ؟
در آن زمان مردم نمی دانستند که زمین گرد است و کروی است آنها فکر می کردندکه زمین حالت مسطح دارد .

اولین نویسنده قرآن !!!!! که مرتد شد ?!?!?!?

عبدالله بن سعد بن ابی سرح چه کسی بود ؟
چرا محمد بعد از فتح مکه دستور داد تا عبدالله بن سعد بن ابی سرح را بکشند ؟
عبالله بن سغد ابن ابی سرح یکی از اولین نویسندگان قرآن در زمان محمد بود و همیشه نزد محمد بود و هر موقع که (به اصطلاح)
وحی بر محمد نازل میشد محمد به او میگفت واو هم مینوشت .
ولی از آنجایی که عبالله بن سعد فردی باهوش بود  گاهی اوقات به محمد پیشنهاد میکرد که لغات دیگری را جایگزین کلمات محمد کند تا جملات زیباتر و شیواتر شوند و محمد هم قبول میکرد و از اینجا بود که عبدالله فهمید که این سخنانی که محمد میگوید وحی نیست و محمد پیامبر نیست و بدین سان او مرتد شد واین مطالب را با همه در میان گذاشته و قرآن ومحمد را زیر سعال برد که چگونه میتوان وحی را دستکاری کرد و به خورد مردم داد . به همین دلیل محمد به محض فثح مکه ، چون از ناحیه عبدالله خطر احساس میکرد دستور قتلس را صادر کرد .
*   *   *   *   *
سید علیه السلام، امیران لشکر را بفرموده بود: (که جنگ نکنند الا با کسی که جنگ کند، گفت: اگر جنگ کنند شما نیز جنگ کنید. و فرموده بود که جماعتی از قریش را) بتعیین، که اگر ایشان دریابند زینهارندهند و ایشان را بقتل آورند، و اگرچه ایشان تقدیراً در میان استار (پرده های) کعبه گریخته باشند یا دست در حلقه کعبه زده باشند، و این قوم جماعتی بودند که هریکی گناهی داشتند و گناهی بزرگ کرده بودند، یکی از این افراد عبدالله ابن سعد، برادر امر ان لبی بود. و سید علیه السلام بغایت رنجیده بود. و از جمله ایشان یکی آن بود که دبیری پیغمبر، علیه السلام کردی و وحی نبشتی، و بعد از آن مرتد شد و از مدینه بگریخت و به مکه آمد پیش قریش، و این شخص در قبیله بنی امیه بود، و چون او را طلب کردند، بگریخت و پناه به امیر المومنین عثمان برد، و عثمان رضی الله عنه، او را پنهان کرد تا چند روز بر آمد و مردم همه آرمیده شدند، بعد از آن او را بگرفت و در پیش پیغمبر، علیه السلام آورد از بهر او شفاعت کرد. و سید علیه السلام، ساعتی خاموش شد و بعد از آن او را به عثمان بخشید. و چون عثمان رفته بود، (پیغامبر اصحاب را گفت: چرا چون من خاموش شده بودم او را نکشتید؟ گفتند: یا رسول الله، ما ندانستیم، اشارتی میبایست کردن) سید علیه السلام گفت:
ان النبی لا یقتل باالاشاره.
گفت: پیغمبر خدای کس را به اشارت نکشد. و بعد از آن  این مرد بیامد و مسلمان شد، و در عهد خلاقت عمر رضی الله عنه،  او را عمل دادند (فرمانروایی جایی را به او دادند) و همچنن در عهد خلافت عثمان رضی الله عنه، او را عمل دادند. و این شخص از قبیله بنی عامر بود و او را عبدالله بن سعد گفتندی.
از کتاب سیرت رسول الله ترجمه انگلیسی نوشته آلفرد گیلوم  (A Guillaume) برگ 880 و ترجمه فارسی با تصحیح ابوالقاسم پاینده پوشینه دوم برگ.
*   *   *   *   *

يكي از كساني كه دستور قتل او بعد از فتح مكه در هر حالتي صادر شده بود عبدالله ابن سعد ابن ابي سرح كه كاتب وحي بود و مرتد شد و به آنها گفت من هر گاه كه آيات را مي نوشتم آنها را تغيير مي دادم وي برادر رضاعي عثمان بود و به او پناه برد و عثمان او را نزد پيامبر آورد و برايش امان خواست.

پيامبر كه خشمگين بود در پاسخ عثمان ساكت ماند و سكوتش طولاني شد و سپس گفت بسيار خوب . عثمان و عبدالله ابن سعد رفتند پيغمبر گفت : ساكت ماندم تا يكي از شما برخيزد و گردنش را بزند مردي از انصار گفت به من اشارت مي كردي و پيامبر گفت رسول خدا به كسي اشارت نمي كند براي كشتن.

دکتر علی شریعتی اسلامشناسی برگ 298